تعریف اقتصاددان در دایره المعارفها چنین آمده است:
«اقتصاددان حرفهای در دانش اجتماعی در زمینه اقتصاد است. اقتصاددانان، تعاریف، نظریهها و متدلوژی اقتصاد را میدانند و توانایی تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی در حوزه کلان و خرد اقتصادی در سطح بنگاه و صنعت را دارند؛ و به عبارت دیگر اقتصاددان به کسی گفته میشود که به مسایل اقتصادی عصر حاضر یک کشور آگاه باشد. اقتصاد را میتوان مدیریت تخصصی منابع کمیاب تعریف کرد.»
بهراد مهرجو
«سلاح های کشتارجمعی اقتصادی» این ترکیب بند غریب جملات از ذهن وارن بافت سرمایه دار افسانهای امریکایی بیرون آمدهاست. او پس از آنکه در سال 2008 اقتصاددانان از پیشبینی وقوع بحران اقتصادی بازماندند، به ملامت آنها مشغول شد و تقریبا با تندترین تعابیر آنها را نواخت. مدتی بعدتر هم در نشست انجمن اقتصادی سلطنتی انگلیس این اعتراض لحن تندتری به خود گرفت و از زبان ملکه بیرون آمد:« چرا هیچکس متوجه آمدن این طوفان ویرانگر نشد؟.» وب سایت ترجمان به تازگی مقالهای از گاردین ترجمه کرده که نشان میدهد اقتصاددانان قادر به پیش بینی اصلیترین بحرانهای حوزه کاری مربوط به خودشان نیستند. ترجمان به نقل از گاردین می نویسد:« نتایج نظرسنجی اخیر نشان از آن دارد که از دیدگاه انگلیسیها اقتصاددانان در زمرۀ غیرقابلاعتمادترین متخصصان هستند. برکسیت (خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا) تنها یکی از آخرین نشانههای دستِ رد افکار عمومی بر سینۀ حرفهای است که نتوانسته نسبتبه بحرانهای قریبالوقوع هشدار دهد و تنها بسنده کرده است به توجیه عملکرد غیرقابلدفاع بانکداران و مالهکشیدن بر ادعاهای واهی و بیسروته سیاستمداران.» دیدگاههای چپ برمقاله گاردین حاکم است ولی نشانههایی که نویسنده برای انتقاد از اقتصاددانان مطرح میکند همگی برآمده از تجربیات تاریخی چند دهه اخیر و سکوت همیشگی اقتصاددانان است. شاید عمق بحران در اقتصاد جهانی به اندازهای نباشد که حرفه «اقتصاددانان» را با مخاطره مواجه سازد ولی وضعیت تحولات ایران به شکلی درآمده که اقتصاددانان را متهم به یک گزاره هولناک میسازد:« بیاطلاعی.»
ایران چند اقتصاددان دارد؟
تعریف اقتصاددان در دایره المعارفها چنین آمده است: «اقتصاددان حرفهای در دانش اجتماعی در زمینه اقتصاد است. اقتصاددانان، تعاریف، نظریهها و متدلوژی اقتصاد را میدانند و توانایی تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی در حوزه کلان و خرد اقتصادی در سطح بنگاه و صنعت را دارند؛ و به عبارت دیگر اقتصاددان به کسی گفته میشود که به مسایل اقتصادی عصر حاضر یک کشور آگاه باشد. اقتصاد را میتوان مدیریت تخصصی منابع کمیاب تعریف کرد.»
با این تعریف تمام کسانی که از دانشکدههای اقتصادی دانشگاههای معتبر فارغ التحصیل می شوند را نمی توان اقتصاددان تعریف کرد چراکه آنها به مبانی علم اقتصاد تسلط پیدا میکنند ولی شناخت وضعیت عمومی اقتصاد کشور حاصل مطالعه و تجربیات بعدی آنها خواهد بود. برآورد دقیقی از تعداد اقتصاددانان ایران وجود ندارد ولی چندی قبل موسی غنی نژاد در گفت و گویی که با مجله آیندهنگر داشت، رقم 60 هزار اقتصاددان را برای ایران تخمین زد. پیش از او هم چندین اظهار نظر پراکنده از سوی مقامات دولتی نشان میداد که تعداد اقتصاددانان فعال در ایران رقمی کمتر از 70 هزار نفر است.
اولین انتقادها از اقتصاددان ها چگونه آغاز شد؟
اعتراض به اقتصاددانانی که توانایی پیش بینی روندها را ندارند از دل اقتصاد کشورهای اروپایی و امریکا بیرون آمدهاست. اوج این نقدها به زمانی مربوط میشود که اقتصاد امریکا دچار بحران مسکن شد ولی پیش از آن هیچ اقتصاددانی هشدارجدی در مورد وضعیت پیش روی ارائه نداده بود. فرید زکریا تحلیلگر پس از این بحران، در برنامه 60 دقیقه معروف خود اقتصاددانها را سرزنش کرد و با این جمله آنها را نواخت:« از آنها یک انتظار مشخص وجود داشت اینکه دقیقا بدانند در محیط اطراف حرفهشان چه اتفاقاتی در جریان است ولی این را هم به درستی درک نکردند.» سابقه انتقاد از اقتصاددانان در ایران هم به دو جمله معروف باز میگردد. اولی آن مربوط به دهه 60 است که در مورد اصالتش تردیدهای زیادی وجود دارد و دومی هم مربوط به انتقادهای حسن روحانی رئیس جمهور به اقتصاددانان میشود. پیش از او هم نقل قولهایی از زبان دیگر روسای جمهور در مورد اقتصاددانان منتشر شده بود مانند اینکه محمد خاتمی از اظهارنظرهای آنها کلافه میشد یا اینکه محمود احمدینژاد آنها را از جلسات بیرون میکرد. پیش از انقلاب هم شاه علاقه چندانی به این گروه نداشت و نشانه آن برخوردهای خشمگینانهاش با ابتهاج رئیس سازمان برنامه و بودجه بود. به طوری که او ابتهاج را چند سال پس از خروج از سازمان برنامه، ممنوع الخروج کرده بود و در نهایت هم این محدودیت زمانی برداشته شد که یکی از اعضای خاندان سلطنتی واسطه آَشتی این دو نفر شد.
اکونومیست تعداد اقتصاددانهای فعال در اقتصاد جهانی را 100 هزار نفر ارزیابی کردهاست. رتبه بندی دیگری هم که توسط بانک جهانی ارائه شده نشان میدهد حداقل تاکنون 2هزار و 500 اقتصاددان براساس مقالاتشان رتبه بندی شدهاند. در ایران اطلاعات دقیقی از جایگاه اقتصاددانان وجود ندارد. دو سال و نیم قبل سایت عصرایران به نقل از منبعی نامعلوم گزارشی در مورد جایگاه اقتصاددانان ایرانی براساس رتبه بندی استناد های آنان در گوگل منتشر کرد. در این گزارش محمد هاشم پسران، محسن بهمنی اسکویی و جواد صالحی اصفهانی در صدر قرار میگرفتند. هر سه این اقتصاددانان در آنسوی مرزهای ایران حضور دارند وفعالیتهای حرفهایشان بیش از آنکه مربوط به اقتصاد ایران باشد به موضوعات جهانی میپردازد.
جایگاه اقتصاددانان در اقتصاد ایران کجاست؟
پیش از آنکه محمود احمدی نژاد سازمان مدیریت و برنامه ریزی را مخلوق امریکاییها بداند و ساختار آن را ویران کند، گفته میشد پایگاه اصلی اقتصاددانان ایرانی این سازمان است. پس از دولت احمدینژاد ریاست سازمان برعهده افرادی گذاشته شد که حداقل از منظر تعریف کلاسیک، اقتصاددان نبودند و به دنبال آن نیروهای شاخص و تعیین کننده نیز از دل این سازمان قدیمی خارج شدند. بانک مرکزی نهاد دیگری به شمار میآمد که عدهای از اقتصاددانان را در خود جایی میداد که این نهاد هم به همان سرنوشت دچار شد. در حال حاضر دانشگاهها محل اصلی حضور فعالان این حرفه در اقتصاد ایران به شمار میآیند.
آیا ایران اقتصاددان برتر دارد؟
اکونومیست تعداد اقتصاددانهای فعال در اقتصاد جهانی را 100 هزار نفر ارزیابی کردهاست. رتبه بندی دیگری هم که توسط بانک جهانی ارائه شده نشان میدهد حداقل تاکنون 2هزار و 500 اقتصاددان براساس مقالاتشان رتبه بندی شدهاند. در ایران اطلاعات دقیقی از جایگاه اقتصاددانان وجود ندارد. دو سال و نیم قبل سایت عصرایران به نقل از منبعی نامعلوم گزارشی در مورد جایگاه اقتصاددانان ایرانی براساس رتبه بندی استناد های آنان در گوگل منتشر کرد. در این گزارش محمد هاشم پسران، محسن بهمنی اسکویی و جواد صالحی اصفهانی در صدر قرار میگرفتند. هر سه این اقتصاددانان در آنسوی مرزهای ایران حضور دارند وفعالیتهای حرفهایشان بیش از آنکه مربوط به اقتصاد ایران باشد به موضوعات جهانی میپردازد. در گزارش عصرایران آمده بود:« پسران در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، بهمنی اسکویی در دانشگاه ویسکونزین و صالحی اصفهانی در دانشگاه ویرجینیاتک مشغول به تدریس هستند. تا پایان بهار 1396، تعداد استنادات علمی به هاشم پسران، 65 هزار بار، بهمنی اسکویی 12.5 هزار بار و صالحی اصفهانی 4 هزار بار بوده است. پس از این سه، اسفندیار معصومی از دانشگاه اموری آمریکا با 3720 بار و هادی صالحی اصفهانی با دانشگاه ایلینوی آمریکا با 2132 بار ارجاع علمی، در رده های چهارم و پنجم دانشمندان ایرانی اقتصاد قرار دارند. محمدرضا فرزانگان، اولین دانشمند ایرانی اقتصاد است که در کشوری غیر از آمریکا ساکن است. او با 821 بار استناد علمی به مقالاتش در دانشگاه فیلیپس ماربورگ آلمان تدریس می کند. او در رتبه ششم جدول قرار دارد. اولین اقتصاددان زن ایرانی که در این جدول جای گرفته، بهناز صبوری از دانشگاه تکنولوژی مالزی است. این دانشمند ایرانی با 683 بار استناد علمی به مقالاتش در رتبه هشتم جدول قرار گرفته است.» این رتبه بندی تا امسال هم همچنان معتبر باقی مانده و تنها جایگاه نفر سوم تغییر کردهاست. وب سایت دارایان هم در سال 98 با بررسی مجدد همین رتبه بندی را تایید کرده است. در معرفی این وب سایت نوشته شده که توسط دانش پژوهان اقتصاد ایران و به منظور ارائه داشتههای اقتصاد کشور اداره میشود. این وب سایت در مورد رتبهبندی اقتصاددان ایرانی نوشتهاست:« به گزارش دارایان، طبق اطلاعات scopus دکتر هاشم پسران، اقتصاددان سرشناس ایرانی، با 23700 استناد تا پایان بهار 1398 بیشترین تعداد استناد را در بین سایر اقتصاددانان ایرانی دارد. ایشان اکنون در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی آمریکا مشغول هستند. پیش از این در دانشگاه کمبریج بریتانیا حضور داشتند. پس از ایشان دکتر محسن بهمنی اسکویی از دانشگاه ویسکانسن آمریکا با 5114 استناد در رتبه دوم، دکتر علیرضا طاهباز صالحی از دانشگاه نورثوسترن آمریکا با 1414 استناد در رتبه سوم، دکتر اسفندیار معصومی از دانشگاه اموری آمریکا با 1218 استناد در رتبه چهارم و دکتر اصغر زردکوهی .ا 935 استناد در رتبه پنجم قرار دارند.»هر دو این بررسی ها نشان می دهد اقتصاددانان مطرح کشور همگی در امریکا زندگی میکنند و حداقل اینکه حوز مطالعاتشان ایران نیست. وب سایت اقتصادآنلاین هم مدتی قبل بررسی در مورد جایگاه اقتصاددانان ایرانی انجام داد. این رتبه بندی برمبنای حضور اقتصاددانان در فضای رسانهای انجام شده بود. براساس مطالعات اقتصادآنلاین علی طیب نیا با 515000 صفحه در جستجوگر گوگل اولین اقتصاددان ایرانی است. احمد توکلی با 458000، محمد نهاوندیان با 335000، عبدالناصر همتی با 291000 و محسن رنانی با 285000 به ترتیب دوم تا پنجم هستند. در لیست 5 نفر نخست، تنها محسن رنانی دارای هیچ مسئولیت دولتی نبوده و نیست. گزینههای دولتی یا حاکمیتی به دلیل مراجعه دائمی رسانهها به آنها بیشترین حضور را در صفحات گوگل دارند.
آیا اقتصاددانان ایرانی واقعا قدرت پیش بینی دارند؟
اصلیترین شاخص ارزیابی عملکرد اقتصاددانان به ماجراهای مربوط به نرخ ارز باز میگردد. دولت پیش از تصمیم اردیبهشت سال 97 تقریبا با اکثریت اقتصاددانان کشور مشورت کردهبود. این احتمال وجود دارد که نظرات کارشناسی این اقتصاددانان در جلسه تصمیمگیری در مورد نرخ ارز بازتاب پیدا نکرده باشد ولی حداقل صفحات رسانهها نشان میدهد پیش از رشد قیمت دلار هم آنها هشدارهای دقیقی به دولت در مورد نرخ ارز ندادهبودند. اقتصاددانان طی یک دوره زمانی شش ماهه پیش از افزایش نرخ ارز تنها براین گزاره تاکید داشتند که دولت برای جلوگیری از گسترش فساد دراقتصاد ایران باید ارز را تک نرخی کند ولی در هیچ اظهانظر کارشناسی از سوی آنان اشاره به افزایش قیمت دلار نشدهبود و حتی یکسال پس از این بحران مشخص شد که بدبینترین آنها تصور میکرد که قیمت دلار حداکثر تا 5 هزار تومان افزایش یابد درحالی که نرخ دلار به 18 هزار تومان هم رسید. پس از افزایش نرخ ارز فصل آغاز اظهارنظرهای رسانهای دولت از راه رسید و آنها حداکثر توان خود را صرف نقد تصمیم کابینه کردند.
حتی مقامات دولتی هم اعتراف میکنند که نهاد دولت در اقتصاد ایران غیرقابل پیشبینی شدهاست. تصمیمات در جلسات خصوصی اتخاذ میشود و نتایج آن پس از چند روز وقفه به اطلاع ذینفعان میرسد. همزمان اقتصاددانان هم سفره خود را از دولت جدا کردهاند. آنها ترجیح میدهند به عنوان افرادی مستقل از قوه مجرییه شناخته شوند و وابستگی با نهاد قدرت نداشتهباشند.
اقتصاددانان ایرانی کدام بحران معاصر را تشخیص دادند؟
طی دو سال گذشته اقتصاد ایران با انواع بحرانها مواجه شده که بخش مهمی از آنها ناشی از تحریمها و سیاستگذاریهای داخلی بودهاست. صحفات رسانهها نشان میدهد که اقتصاددانان ایرانی بیش از آنکه در مورد بروز اتفاقات در آینده هشدارهای دقیق بدهند به بررسی وضعیت موجود و اثرات تصمیمها پرداختهاند. آنها گاهی حتی از وضعیت صنایع کشور هم اطلاعات دقیقی در اختیار ندارند و به همین دلیل هم نقل قولهایشان در دایره موضوعات نظری باقی میماند. درا ین میان اقتصاددانان نهادگرایی مانند فرشاد مومنی یا حسین راغفر با زبان انتقادی تصمیمات دولت را زیر سوال بردهاند، اقتصاددانان لیبرالی مانند محمد طبیبیان عموما پس از بروز بحران یا اتخاذ تصمیم به نقد آن پرداختهاند، اقتصاددانانی مانند مسعودنیلی هم ترجیح دادهاند که به دلیل همکاری قبلی با دولت، سکوت کنند. طی دو سال گذشته بارها نامههای از سوی اقتصاددانان خطاب به دولت منتشر شده که راهبردهایی را در اختیار قوه مجرییه قرار داده ولی این اظهارنظرها و بیان چالشها یا الگویی برای اجرا نداشته، یا بیش از اندازه کلان بوده و یا اینکه برآمده از شعارهایی بوده که در فصلهای ابتدایی هر برنامه توسعه نوشته میشود و دولت نیز قادر به تبدیل آنها به برنامههای عملیاتی نبودهاست. حتی در این نامهها نیز در مورد حوادثی مانند افزایش قیمت مسکن یا رشد نرخ ارز هیچ پیش بینی وجود نداشته است.
چرا اقتصاددانان ایرانی از آینده خبر ندارند؟
حتی مقامات دولتی هم اعتراف میکنند که نهاد دولت در اقتصاد ایران غیرقابل پیشبینی شدهاست. تصمیمات در جلسات خصوصی اتخاذ میشود و نتایج آن پس از چند روز وقفه به اطلاع ذینفعان میرسد. همزمان اقتصاددانان هم سفره خود را از دولت جدا کردهاند. آنها ترجیح میدهند به عنوان افرادی مستقل از قوه مجرییه شناخته شوند و وابستگی با نهاد قدرت نداشتهباشند. هرچند که اکثریت قابل توجهی از آنان در جلسات خصوصی وزرای دولت شرکت میکنند. سطح اطلاعات برخی از اقتصاددانان در مورد موضوعات جاری کشور برآمده از موضوعاتی است که در سانهها منتشر میشود و به همین دلیل هم آنها قدرت تحلیل برمبنای اخبار و اطلاعات دقیق را در اختیار ندارند و در نتیجه خروجی اظهارنظرهای آنان نیز دو سال و نیم پس از استقرار دولت به سطح گلایه و مرثیه رسیده است. وارن بافت در جریان بحران اقتصادی سال 2008 خطاب به اقتصاددانان گفته بود:« نقل قولهای شما بیشتر به درد صنعت سخن بزرگان و جملات قصاری میخورد که باید آنها را با تصاویری از طلوع و غروب آفتاب به مردم عرضه کرد.»